خبرگزاری پورانا

PNA

اعتراف تلخ و دیرهنگام وزیر دفاع پاکستان و اما و اگرهای آن

خواجه آصف وزیر دفاع پاکستان به تازگی گفته است که کشورش به مدت سه دهه از گروه‌های تروریستی حمایت مالی، لوژیستیکی و آموزشی کرده است. او این کار اشتباه و کثافت‌کاری خوانده و گفته است که پاکستان به مدت سه ده به امریکا و بریتانیا این کثافت‌کاری را انجام داده است.
بسیاری‌ها این اظهارات وزیر دفاع پاکستان را یک اعتراف تلخ و دیرهنگام خوانده‌اند که بازتاب واقعیت‌های تلخ سیاست در منطقه ما و به ویژه در روابط میان پاکستان و افغانستان است.
بسیاری از ناظران معتقدند که طالبان پروژه مشترک غرب و پاکستان است که در اواخر سده بیستم براساس منافع مشترکی که در آن زمان میان غرب و پاکستان تعریف شده بود، شکل گرفتند. غرب و در رأس آن امریکا، برای پیشبرد مقاصد ژیوپولتیک در منطقه به گروهی مثل طالبان به عنوان یک نیروی نیابتی نیاز داشت. پاکستان نیز ایجاد چنین نیرویی را در جهت تحقق اهداف منطقه‌ای خود می‌دانست. براساس چنین درک مشترکی، طالبان از میان طلبه‌های مدرسه‌های دینی پاکستان ایجاد شدند. پول و امکانات از غربی‌ها بود و مجری برنامه پاکستان و سازمان استخبارات نظامی این کشور. البته غربی‌ها بخش زیادی از مخارج این پروژه را از متحدین عربی خود(عربستان و امارات متحده و…) تامین کردند.
در نگاه امریکا و انگلیس و پاکستان، طالبان علاوه بر این‌که اهداف دیگری را باید برآورده می‌کردند، در نقش«ادب‌چوب» برای گروه‌های جهادی ماقبل خود نیز باید عمل می‌کردند. چون گروه‌های مجاهدین نیز مورد حمایت پاکستان و غرب بودند اما پس از آن‌که به قدرت رسیده بودند، از امریکا و پاکستان حرف‌شنوی نکرده بودند و باید تنبیه می‌شدند. تصادفی نبود که طالبان با قمچین و چوب و چماق وارد میدان شدند و شلاق و قمچین به شاخصه مهم هویتی این گروه تبدیل شد.
اما چنان‌که از همان ابتدا قابل پیش‌بینی بود(احمد شاه مسعود فرمانده کل جنبش مقاومت ضد طالبان پیش‌بینی کرده بود) استفاده ابزاری از طالبان که مطمح نظر پاکستان و غرب بود، می‌توانست برای پاکستان خطرناک هم باشد. در واقع پاکستان برای غرب و پاکستان به صورت یکسان گروهی بود که برای استفاده ابزاری ایجاد شده بود. برای همین بود که پیوسته تلاش می‌شد/می‌شود که طالبان رنگ و بوی بومی و مردمی به خود نگیرند و همیشه فاصله تعیین شده با مردم را حفظ کنند. این فاصله از طریق اعمال خشونت و نمایش قساوت و بی‌رحمی مداوم، حفظ شده است.
فاصله میان یک گروه و مردم در واقع تضمینی برای استفاده ابزاری یک گروه برای بانیان آن است. هر گروهی که بتواند فاصله خود از مردم را از بین ببرد، دیگر قابل استفاده برای استفاده‌گران نخواهد بود. طوری که گروه‌های مجاهدین با ایجاد پایگاه و جایگاه مردمی برای خویش و با توسل به پیشینه‌های فرهنگی-تمدنی، حالت ابزار بودگی را بر نتابیدند و در برابر اربابان دیروزی خود تمرد کردند. این درسی بود به پاکستان و غرب که گروه‌های بعدی تحت‌الحمایه شان باید طوری تربیت و مدیریت شوند که با مردم فاصله داشته باشند و با استفاده از این فاصله بتوان آنان را از کرسی دولت پس زد و مجازات و سرزنش کرد، بی‌آنکه این کار وجدان اخلاقی شما را معذب بسازد.
طوری که شاهد بودیم، در سال ۲۰۰۱ همان طالبانی که با شور و شعف زیاد از سوی پاکستان و غرب ایجاد شده بودند و تقدیس و تکریم شده بودند، یک باره ذیل عنوان گروه تروریستی رده‌بندی شدند و غرب با همکاری پاکستان در یک عملیات نظامی برق‌آسا آنان را از قدرت پس زد و به مغاره‌های متروک کوه‌ها پرتاب کرد. اگر طالبان می‌توانستند در حدود ۵ سال حکمروایی شان در افغانستان، با مردم وارد تعامل سازنده شده و جایگاه خود را به عنوان یک نیروی سیاسی با برنامه و متعهد به منافع کشور تثبیت کنند، غرب و پاکستان نمی‌توانستند آنان را به سادگی سرنگون کنند. چنان سرنگون کردنی که مردم افغانستان بابت آن جشن و پایکوبی برپا کردند.
اما اکنون زمانی است که پیامدهای زیان‌بار استفاده ابزاری از تروریزم و افراطیت برای پاکستان آشکار شده است. طالبان پاکستان در واقع محصول سیاست‌های اشتباه‌ پاکستان در قبال تروریزم و در قبال منطقه است. اشتباه پاکستان حالا چنان بزرگ شده که غیر از اعتراف به آن چاره دیگری به مقام‌های پاکستانی باقی نگذاشته است. در سال ۲۰۱۱ مجموعه‌ای از گروه‌های تروریستی که ذیل عناوین مختلف فعالیت داشتند، کنار هم جمع شده و طالبان پاکستان را ایجاد کردند. در ابتدا این حرکت چندان جدی گرفته نشد، اما پس از تحویل‌دهی قدرت به طالبان افغانستان، طالبان پاکستان نیز داعیه ایجاد حکومت طالبانی در پاکستان را علم کرده و حملات خود را افزایش دادند.

با این حال، واضح است که اظهارات تازه وزیر دفاع پاکستان کاملاً معطوف به گذشته نیست. از ورای این اظهارات می‌توان به دیدگاه‌های پاکستانی‌ها در قبال سیاست‌های منطقه‌ای و مواجهه آنان با تروریزم پی برد. چون همواره مقام‌های پاکستانی در خصوص مبارزه با تروریزم دو پهلو عمل کرده‌اند، هنوز هم اظهارات وزیر دفاع این کشور در معرض شک و تردید قرار دارد و با قطعیت نمی‌توان گفت که این اظهارات به معنای پایان عمر سیاست تروریست پروری پاکستان و برگشت به اصول همزیستی مسالمت‌آمیز در منطقه و بیزاری از گروه‌های تروریستی و نیابتی است. اما خیلی از تحلیل‌گران افغانستان حرف شان این است که اظهارات بیزاری‌جویانه مقام‌های پاکستانی از تروریزم تظاهر و ریکاری نیست و واقعاً این کشور در آتشی می‌سوزد که خود در افروختن آن نقش داشت و فکر می‌کرد هر موقع لازم شد مهارش خواهد کرد.
همین چند روز پیش جنرال منیرعاصم رییس ستاد ارتش پاکستان گفت که چند نسل دیگر تروریستان نیز نمی‌توانند، به پاکستان آسیب وارد کنند. اشاره او دقیقاً به همین نکته بود که پاکستان توان خود را برای مهار تروریزم خودساخته بالا ارزیابی می‌کند. در واقع این اطمینان یک مقام پاکستانی به این معناست که آنان تروریستان را بردگان دست ساخت خود می‌دانند و معتقدند که چند نسل بردگان هم نمی‌توانند علیه باداران کاری کنند. البته اکنون بعید است که این بلندپروازی در پاکستان زیادی طرفدار داشته باشد. با این توضیح که خطرناک شدن تروریستان دست‌پرورده پاکستان، تا این‌که اشاره به افزایش توانمندی‌های این گروه‌ها براساس اراده و استعدادهای درونی باشد، به تغییر پارادیم‌های مناسبات قدرت در سطوح کلان منطقه‌ای و جهانی اشاره دارد. در تغییرات در حال وقوع که به عقیده ناظران از جنگ اوکراین آغاز شده، قرار است جابجایی‌های در سطوح مختلف قدرت اتفاق بیافتد. ممکن دشمنان دیروز دوستان امروز شوند و برعکس.

عجالتاً می‌توان گفت که اظهارات وزیر دفاع پاکستان، به دو تغییر اساسی در سیاست‌های پاکستان اشاره دارد. یکی از تغییرات می‌تواند این باشد که دولت پاکستان به صورت کامل از جلب حمایت و همکاری طالبان افغانستان در مبارزه با گروه‌های تروریستی و جدایی‌طلب ناامید شده و تصمیم گرفته که با این گروه‌ها و شبکه‌های مرتبط به آن به صورت جدی وارد اقدام شود. تغییر دومی می‌تواند در روابط پاکستان و غرب(امریکا و انگلیس) قابل مشاهده باشد.
در واقع اظهارات اخیر وزیر دفاع پاکستان دو رابطه را مورد هدف قرار می‌دهد. چنان‌که گفته شد، پاکستان در نقش میانجی و رابط بین گروه‌های تروریستی و افراطی و سازمان‌‎های استخباراتی غرب عمل می‌کرد. این نقش واین رابطه حداقل قدمت ۵۰ ساله دارد. بسیاری‌ها این رابطه را استراتیژیک و خلل‌ناپذیر تعریف می‌کنند.
با این وصف، اگر پاکستان براستی در جهت قطع رابطه با گروه تروریستی از جمله طالبان افغانستان اقدام کند و آن سر رابطه را هم قطع کند که به سازمان‌های استخباراتی حامی تروریزم وصل است، پس می‌توان گفت که تحول مهم و راهبردی در منطقه شکل گرفته و تبعات آن در آینده مشاهده خواهد شد.
نکته قابل تأمل دیگر این است که با توجه به وضعیت اقتصادی بحرانی پاکستان و افزایش میزان ناامنی و بی‌ثباتی داخلی، پاکستان به تنهایی اقدامات بزرگ و راهبری را انجام نمی‌دهد. ناظران می‌گویند که حمایت غرب(امریکا و انگلیس) همواره یکی از ارکان اصلی ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی در این کشور بوده و در فقدان این حمایت، پاکستان دچار بی‌ثباتی فزاینده و فروپاشی تدریجی می‌گردد. با توجه به این امر، قطع رابطه پاکستان با امریکا و انگلیس و به اصطلاح بیزاری جستن از کارهای«کثیفی» که آنها پاکستان را بابت انجامش مورد حمایت قرار می‌دهند، برای پاکستان یک انتخاب ساده نیست. پاکستان باید بدیلی برای حمایت‌های غرب جستجو کند.
چین و روسیه دو کشوری اند که پاکستان همواره در حالت‌های دوری از غرب به آنان پناه برده و تلاش کرده تا آنان را بدیل غرب بسازد. آیا اکنون چین و روسیه به پاکستان این اطمینان را داده‌اند که می‌تواند با قطع رابطه با غرب، در چارچوب‌های منطقه‌ای ادغام و مورد حمایت قرار گیرد؟ اگر پاسخ این پرسش بله باشد، بخشی ازدلایل و انگیزه‌های اظهارات اخیر وزیر دفاع پاکستان روشن می‌شود.سوال دیگر این است که آیا امریکا و انگلیس(به صورت کلی غرب) سیاست‌ بی‌ثبات سازی منطقه از طریق تمویل مخفی گروه‌های تروریستی را در افغانستان و منطقه کنار گذاشته‌اند؟ پاسخ این پرسش منفی نیست. هنوزم امریکا و کشورهای غربی متهم به حمایت از گروه‌های تروریستی برای آشوب آفرینی در افغانستان و کشورهای آسیای میانه(حیاط خلوت روسیه و چین) هستند. این بدان معناست که از نظر غرب هنوز پروژه تمام نشده و فقط پاکستان است که از نقش مجری‌گری کنار می‌کشد. البته احتمال دیگر این است که پاکستان دریافته که دیگر غرب از پروژه توسعه تروریزم به سمت شمال حمایت نمی‌کند و بنابراین لازم است که پاکستان براأت خود را از آن اعلام بدارد و به نحوی اظهار ندامت کند تا بتواند در ساختارهای منطقه جای پا باز کند و پذیرفته شود.
فراموش ما نشود که اظهارات اخیر وزیر دفاع پاکستان در حالی بیان شده که این کشور پس از حمله تروریستی اخیر در کشمیر هند، وارد تنش جدی تازه با هند شده و متهم است که از گروه‌های تروریستی فعال در کمشیر حمایت می‌کند. با توجه به این امر، اظهارات آقای آصف می‌تواند در جهت رفع اتهامی تعبیر شود که از سوی هند به این کشور وارد شده است.
برخی از ناظران اما می‌گویند که اکنون طالبان افغانستان در نقش سابق پاکستان عمل می‌کنند و پاکستان دیگر یا به میل خودش یا به اثر جبر زمان از چرخه تروریست‌پروری و گسترش آشوب و بی‌ثباتی کنار رفته گذاشته شده است. چرخه‌ای که برای پاکستان سالیان درازی یک منبع سرشار درآمدهای نجوبی بود.
اکنون طالبان همان کاری را می‌کنند که زمانی پاکستان آن را انجام می‌داد. طالبان متهم اند که بیش از بیست گروه تروریستی را تحت چتر حمایت خود قرار داده‌اند. گروه‌هایی که بالقوه برای بسیاری از کشورهای منطقه از جمله کشورهای آسیای میانه تهدید جدی تلقی می‌شود. به تعبیر برخی از آگاهان، اکنون طالبان به صورت مستقیم با امریکا و انگلیس وارد تعامل و رابطه شده و نقش رابط بودن پاکستان از بین رفته است. بنابراین، پاکستانی‌ها وقتی خود را از این چرخه بیرون می‌بینند، اقدام به افشاگری کرده و کل روند و پروژه را بدنام می‌کنند.
با توجه به این امر، سوالی که باقی می‌ماند این است که علاوه بر داشتن روابط استخباراتی گسترده با کشورهای غربی که نقش نیروی انسانی پاکستان را در اجرایی شدن پروژه‌های غرب در منطقه برجسته می‌کرد، زمین پاکستان نیز با توجه به موقعیت مهم آن( اتصال کشورهای غربی از طریق پاکستان و بحر هند به افغانستان و آسیای میانه) حایز اهمیت بوده است. به عبارت دیگر، دلیلی که غربی‌ها پاکستان را همچون مجری برنامه‌های توسعه‌ای خود در منطقه می‌دانستند، موقعیت استراتیژیک جغرافیایی پاکستان بوده است. این موقعیت هنوز هم وجود دارد و اگر قرار بر این باشد که غرب همچنان مصر به ادامه کار از طریق گسترش آشوب به آسیای میانه با تمویل گروه‌های تروریستی اسلام‌گرا باشد، چگونه پاکستان از بازی کنار گذاشته شده است؟ پاسخ این پرسش می‌تواند این باشد که غربی‌ها بدیل دیگری برای تامین روابط خود به صورت مستقل با گروه‌های تروریستی پیدا کرده باشند و نیازمندی شان به پاکستان منحیث راه ترانزیت به افغانستان و آسیای میانه رفع شده است. این پرسش دستکم برای نگارنده تا کنون پاسخ قطعی نیافته است.
نویسنده: نورالله ولی‌زاده، روزنامه‌نگار

طالبان در پنجشیر آرایش‌گران را تهدید به زندان کردند

منابع مردمی در ولایت پنجشیر می‌گویند که ماموران اداره موسوم به امر به معروف طالبان در این ولایت، به آرایش‌گران هشدار داده‌اند که در صورت کم کردن ریش و اصلاح موی به «سبک غربی»، آرایشگاه آنان به مدت سه روز مسدود و آرایش‌گر به ۷۲ ساعت زندان محکوم می‌گردد.
منابع مردمی امروز جمعه، ۵ ثور/اردیبهشت، به خبرگزاری پورانا گفتند که ماموران امر به معروف طالبان به تمام آرایش‌گران در شهر بازارک مرکز ولایت پنجشیر دستور داده‌اند که پس از این هیچ آرایش‌گر، حق ندارد ریش کسی را کم و موی سر کسی را به «سبک غربی»اصلاح نماید.
به گفته منابع، طالبان به آرایش‌گران هشدار داده‌اند که در صورت تخلف از این دستور، آرایش‌گر به ۷۲ساعت زندان محکوم می‌گردد.
منابع می‌افزایند که طالبان به آرایش‌گران گفته‌اند، که جوانان را به گذاشتن موی دراز(گیسو)که به گفته آنان طریقه مسنونه است تشویق کنید.
در گذشته نیز گزارش‌های متعددی از لت و کوب و زندانی کردن آرایش‌گران و بسته نمودن آرایشگاه آنان در شماری از ولایت‌ها منتشر شده است.
دو روز پیش، والی طالبان در پنجشیر، به مردم این ولایت نسبت به عدم رعایت فرمان هبت‌‌الله رهبر این گروه در مورد جلوگیری از «رسوم ناپسند» هشدار داد.
ناظران می‌گویند که طالبان تحت عناوین مختلف در صدد محدود کردن آزادی‌های فردی و اجتماعی مردم هستند و از این طریق می‌خواهند که سلطه و نفوذ خود را در جامعه گسترش داده و ابزارهای نظارت و کنترول جامعه را بیشتر نمایند.
آگاهان امور دینی می‌گویند که آنچه طالبان سنت‌ها و ارزش‌های دینی عنوان می‌کنند و در صدد تحمیل آن با جبر و خشونت بر افراد جامعه هستند، مبنای دینی و شرعی ندارد و بیشتر بازتاب افکار بدوی و قبیله‌ای طالبان است که با هدف تحکیم هژمونی قومی انجام می‌شود.

وزیر دفاع پاکستان: سه دهه برای امریکا و انگلیس کثافت‌کاری کردیم

خواجه محمد آصف، وزیر دفاع پاکستان گفته که کشورش به‌مدت سه دهه پشتیبانی، آموزش و تأمین مالی گروه‌های «تروریستی» را برای امریکا، غرب و بریتانیا انجام داده است.
وی در صحبت با اسکای نیوز، به این موضوع اعتراف کرد که پاکستان در پشتیبانی، آموزش و تأمین مالی گروه‌های تروریستی سابقه طولانی داشته است. اما افزود: «ما این کارهای کثیف را به‌مدت سه دهه برای ایالات متحده، غرب و از جمله بریتانیا انجام داده‌ایم.»
وزیر دفاع پاکستان حمایت از گروه‌های تروریستی را«اشتباه» خواند و گفت که پاکستان از آن آسیب‌های زیادی دیده است.
در گذشته با وجود ارایه اسناد و مدارک در مورد حمایت پاکستان از گروه‌های تروریستی، به ویژه طالبان افغانستان، مقام‌های این کشور، این موضوع را انکار می‌کردند.
اما از زمانی که رابطه دولت پاکستان با طالبان افغانستان بر سر چگونگی مهار طالبان پاکستان خراب شده، مقام‌های پاکستانی بارها سیاست‌های قبلی کشور شان در قبال طالبان و حمایت از این گروه را اشتباه و زیان‌بار خوانده‌اند.
طالبان افغانستان در سال ۱۹۹۴ میلادی توسط سازمان استخبارات نظامی پاکستان-آی اس آی، از میان طلبه‌های مدارس دینی پاکستان تشکیل و به جنگ با دولت اسلامی افغانستان به رهبری برهان‌الدین ربانی اعزام شدند.
پس از سرنگونی رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱، دوباره پاکستان به آنان پناه داد و برغم تلاش‌های مکرر دولت افغانستان برای قطع حمایت پاکستان از طالبان، دولت‌های پاکستان در این زمینه با کابل همکاری نکرده و به حمایت خود از طالبان ادامه دادند. اکنون طالبان علاوه بر شاخه افغانستانی آن که قدرت را بدست گرفته، دارای یک شاخته قدرتمند پاکستانی نیز است و این شاخه علیه ارتش پاکستان می‌جنگد و در یک سال اخیر حملات خود را افزایش داده و چالش‌های جدی امنیتی برای اسلام‌آباد ایجاد کرده است.
حمایت پاکستان از طالبان، وجهه بین‌المللی اسلام‌آباد را به شدت مغشوش ساخته است.
پاکستان از سوی کشورهای مختلفی از جمله هند به ایجاد، تقویت و گسترش تروریزم و افراطیت در منطقه با هدف تامین مقاصد سیاسی متهم شده است.

دبیر شورای امنیت ملی روسیه: در تلاش حفظ منافع خود در افغانستان هستیم

سرگئی شایگو، دبیر شورای امنیت ملی روسیه، با بیان این‌که مسکو در تلاش حفظ منافع خود در افغانستان، سوریه و خاورمیانه است، گفت که امروز مهمترین وظیفه مسکو تضمین امنیت در آسیای میانه با همکاری سازمان‌های منطقه‌ای است.
وی به خبرگزاری تاس گفت:«وظایف تامین منافع ملی روسیه در عرصه بین‌المللی شامل مسائلی پیچیده است، مانند وضعیت در خاورمیانه، در سوریه و در افغانستان.»
آقای شایگو تصریح کرده که در فضای پساشوروی توسعه همکاری با کشورهای همسایه روسیه، چه به صورت دوجانبه و چه در چارچوب سازمان‌های منطقه‌ای از جمله سازمان پیمان امنیت جمعی، سازمان همکاری شانگهای، کشورهای مستقل مشترک‌المنافع و اتحادیه اقتصادی اوروسیا از اولویت‌ها است.
دبیر شورای امنیت ملی روسیه این اظهارات را هنگام توضیح جزییات برگزاری یک نشست امنیتی در مسکو بیان کرد. نشستی که به گفته شایگو از ۲۷ تا ۲۹ ماه می امسال برگزار می‌شود و نمایندگان بیش از ۱۵۰ کشور در آن حضور خواهند داشت.
برخی از رسانه‌ها گزارش داده‌اند که احتمالا امسال طالبان در نشست مسکو دعوت شوند.
سرگی شایگو دبیر شورای امنیت ملی روسیه، از بلندپایه‌ترین مقام‌های روسیه است که به افغانستان تحت کنترول طالبان سفر کرده است.
در این اواخر و به دنبال تعلیق ممنوعیت فعالیت طالبان در روسیه، طرفین از بهبود روابط سخن گفته و ضمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه برای افغانستان به کابل سفر کرده و با جناح‌های مختلف طالبان دیدار کرده است. آقای کابلوف دیروز گفت که معادن افغانستان فرصتی برای همکاری میان طالبان و روسیه است.
دو روز پیش، وزیر امور خارجه روسیه نسبت به بازگشایی تاسیسات ناتو در افغانستان ابراز نگرانی کرد و آن را به بم ساعتی تشبیه کرد.
ناظران می‌گویند که رقابت میان روسیه و امریکا در افغانستان در این اواخر تشدید شده و دو طرف تلاش دارند تا مواضع خود را تقویت کرده و فرصت‌های بیشتری برای چانه‌زنی در زمینه تامین منافع شان فراهم کنند.

پاکستان روند اخراج مهاجران افغانستان را ۳۵ روز دیگر به تعویق انداخت

وزارت امور داخله پاکستان اعلام کرده که مهلت اخراج مهاجران ثبت‌شده افغانستان، تا نهم سرطان/تیر( (۳۰ جون) تمدید شده و در پایان این مهلت باید آنان پاکستان را ترک کنند.
طلال چودهری، وزیر امور داخله پاکستان، امروز جمعه، ۵ ثور/اردیبهشت، گفته که مرحله دوم روند بازگشت مهاجران افغانستان که دارندگان کارت شهروندی افغانستان (ACC) را شامل می‌شد، در پایان ماه حمل/فروردین به پایان رسیده و اکنون تمرکز به بازگشت دارنده‌گان کارت (PoR) است.
قیسراحمد افریدی، سخنگوی کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهنده‌گان (UNHCR) هشدار داده که اخراج مهاجران افغانستان از پاکستان باید داوطلبانه باشد.
وی گفته که در میان مهاجران ثبت‌شده، مقام‌های پیشین دولت افغانستان، فعالان جامعه مدنی، هنرمندان و حرفه‌مندان تحصیل‌کرده شامل‌اند و بازگرداندن اجباری آن‌ها، ممکن است جان‌شان را در معرض خطر جدی قرار دهد.
پاکستان و ایران که میزبان بخش عمده مهاجران افغانستان هستند، در ماه‌های اخیر روند اخراج اجباری مهاجران افغانستان را شدت بخشیده و براساس گزارش نهادهای ناظر، روزانه هزاران نفر را که بیشتر شان زنان و کودکان هستند اخراج می‌کنند.
طبق گزارش نهادهای ناظر، اخراج اجباری مهاجران افغانستان از ایران و پاکستان در حالی صورت می‌گیرد که هنوز زمینه برگشت مهاجران به کشور شان مساعد نشده و فقر و بیکاری و گرسنگی رو به افزایش است.
گزارش‌های متعددی در مورد کشته شدن و شکنجه شدن افراد برگشت کننده از ایران و پاکستان توسط طالبان به نشر رسیده است.

جنگجویان طالبان در پنجشیر یک کودک پنج ساله را با موتر زیر گرفتند

منابع محلی در ولایت پنجشیر می‌گویند که یک موتر رنجر حامل جنگجویان طالبان یک کودک پنج ساله را در شهرستان/ولسوالی «حصه اول» این ولایت زیر گرفته و کشته است.
به گفته‌ منابع، این رویداد پس از چاشت روز پنج‌شنبه، ۴ ثور/اردیبهشت، در ساحه‌ «مطاع» شهرستان حصه اول زمانی رخ داده که رنجر مربوط «کندک انجینیری لوای فوق‌العاده» طالبان در پنجشیر بدلیل سرعت زیاد از جاده خارج و با این کودک برخورد کرد.
دو هفته پیش نیز یک موتر حامل نظامیان طالبان‌در پنجشیر پس از برخورد با یک موتور سایکل، جان دو نفر را گرفته بود.
در گذشته نیز موارد زیادی از زیر گرفته شدن کودکان در پنجشیر با موترهای نظامی طالبان گزارش شده است.
باشندگان پنجشیر می‌گویند که رفتار جنگجویان طالبان در این ولایت با مردم خصمانه و عقده‌مندانه است.
پنجشیر در گذشته مرکز اصلی مقاومت ضد طالبان به رهبری احمد شاه مسعود بود.
مردم پنجشیر از استقرار ده‌ها هزار نظامی غیربومی طالبان در این ولایت شاکی بوده و می‌گویند که طالبان این ولایت را به یک قلعه جنگی مبدل کرده‌اند.

جبهه آزادی از کشته و زخمی شدن ۳ عضو طالبان در تخار خبر داد

جبهه آزادی افغانستان با نشر خبرنامه‌ای گفته است که که در حمله مبارزین این جبهه بر ریاست مبارزه با جرایم جنایی طالبان در ولایت تخار دو عضو این گروه کشته و یک عضو دیگر آن زخمی شده‌ است.
خبرنامه می‌افزاید که این حمله شام روز پنج‌شنبه، ۴ثور/اردبهشت، در جاده «شهید» از مربوطات شهر تالقان مرکز این ولایت انجام شده است.
در گذشته نیز جبهات ضدطالبان(جبهه آزادی و جبهه مقاومت) مسوولیت سازماندهی و انجام حملات علیه طالبان را در ولایت تخار به عهده گرفته‌اند.

عضویت در خبر نامه پورانا

جهت عضویت در خبر نامه فرم زیر را پر نمایید.