عبدالرب رسول سیاف، رهبر حزب اتحاد اسلامی افغانستان و از اعضای ارشد شورای عالی مقاومت که گفته میشود جهت بحث پیرامون مسایل کشور به ایران رفته است، گفته که برگزاری لویه جرگه مورد نظر طالبان دردی را دوا نمیکند.
آقای سیاف در صفحه فیسبوک خود نوشته است:«لویه جرگهیی که طالبان میخواهند بخاطر تعیین سر نوشت کشور آن را دعوت کنند(که جز طالب و اشخاص مورد پسند طالب دران حضور نخواهد داشت) نه تنها که درد ملت را دوا نمیکند بلکه یک نوع سبکبینی به این عنعنۀ تاریخی کشور نیز میباشد.»
آقای سیاف در ادامه نوشته است:«همان قول مشهور در حق شان صدق میکند که : خود کوزه و خود کوزه گر و خود گل کوزه؛ خود بر سر آن کوزه خریدار برامد .براستی که این کوزه جز طالب هرگز خریدار دیگر نخواهد داشت.»
این اظهارات عبدالرب رسول سیاف در حالی مطرح شده که اخیراً برخی از رسانهها گزارش دادند که ملاهبتالله رهبر غایب طالبان قصد برگزاری لویه جرگه را دارد و به نزدیکان خود دستور اتخاذ آمادگی برای برگزاری آن را صادر کرده است.
لویه جرگه یا همان اجلاس بزرگ، به همآیشی از متنفدین و نمایندگان مردم اطلاق میشود که براساس یک سنت سیاسی در افغانستان در مواقع حساس تاریخی به منظور اتخاذ تصامیم بزرگ و سرنوشت ساز برگزار میشود. قانون اساسی دوره جمهوریت، تعریف مشخصی از ترکیب و ساختار لویه جرگه ارایه کرده که از آن به عنوان لویه جرگه قانون اساسی یاد میشود. اما در مقابل آن لویه جرگه سنتی یا عنعنوی است که شرایط جرگه قانون اساسی را ندارد اما حاکمیتها میتوانند با فراخواندن متنفدین قومی و محلی، تصامیم مهم را اتخاذ کنند و به اصطلاح پای تصامیم مهمی که میگیرند تایید نمایندگان مردم را بگیرند.
ناظران میگویند که لویه جرگه در افغانستان هم از این نقطه نظر که یک ساختار و روش سنتی و قبیلهای است و پاسخگوی نیازهای پیچیده زمان حاضر نیست و هم از این نقطه نظر که همواره از سوی حکومتها برای تایید فیصلههای یکجانبه حکومت و جعل تایید مردم برگزار شده، کارآیی لازم را ندارد و نمیتواند ضامن تامین مشروعیت داخلی یک حکومت باشد.
با این حال، طالبان برغم درخواستهای مکرر برخی از حامیان داخلی و خارجی شان از جمله حامد کرزی رییس جمهوری پیشین، از برگزاری لویه جرگه به عنوان روشی برای کسب مشروعیت داخلی اجتناب ورزیدهاند. طالبان مدعیاند که مشروعیت را از دین و از خدا میگیرند و نیازی به سازوکارهای عرفی و مردمی برای کسب مشروعیت نیست. اما هرگاه گزارشها در مورد تصمیم ملاهبتالله برای برگزاری لویه جرگه عنعنوی دقیق باشد، این بدان معناست که رهبر طالبان از موقف قبلی خود در اجتناب از برگزاری لویه جرگه گذشته و حاضر به تن دادن به سازوکارهای عرفی شده است.
احتمال برگزاری لویه جرگه در زمانی از سوی رهبر طالبان مطرح شده که بسیاری از ناظران و تحلیلگران، فروپاشی طالبان در نتیجه اختلافها و گسستهای داخلی را محتملتر از هر زمان دیگری دانسته و میگویند که اگر طالبان تدابیری برای جلوگیری از ریزش و فروپاشی نگیرند، به زودی از هم خواهند پاشید. برگزاری لویه جرگه همواره راهی برای استحکام پایههای مشروعیت داخلی حاکمیتها مطمح نظر بوده است.
با این حال، مخالفت و انتقاد عبدالرب رسول سیاف با احتمال برگزاری لویه جرگه، منشأ و منبع دیگری دارد. آقای سیاف اخیراً و پس از سفر به ایران و دیدار با مقامهای این کشور، بحث برگزاری شورای اهل حل و عقد را مطرح کرد. شورای اهل حل و عقد از بسیاری جهت شبیه لویه جرگه است. شورای اهل حل و عقد در واقع همان لویه جرگه«دینی» است. در لویه جرگه تعداد اشتراک کنندگان زیاد است و شرط اشتراک هم نماینده مردم بودن است. اما در شورای اهل حل و عقد، تعداد اشتراک کنندگان یا اعضا اندک است و شرط اشتراک هم داشتن وجاهت و صلاحیت علمی و شرعی است. اعضای شورای اهل حل و عقد بیشتر علمای دینی متبحر میباشند که دانش و تقوای دینی آنان را واجد شرایط عضویت در شورای حل و عقد مینماید.
پیشنهاد استاد سیاف برای تشکیل شورای اهل حل و عقد با استقبال چندانی از سوی جامعه سیاسی افغانستان مواجه نشده و بلکه انتقادهای زیادی هم به آن وارد شده است.
به نظر میرسد که تلاش طالبان برای برگزاری لویه جرگه در واقع تلاشی برای خنثی سازی تلاشهای عبدالرب رسول سیاف و جمعی از رهبران سیاسی و جهادی مخالف طالبان است برای ایجاد یک مجمع یا شورای تصمیم گیری در باره سرنوشت کشور است. تا کنون طالبان از برگزاری هرگونه جرگه و شورای و مجلس برای تایید رهبری و زعامت کشور خودداری میکردند اما حالا که برخی از رهبران مخالف این گروه از تشکیل شورای حل و عقد سخن گفتهاند، رهبر طالبان از برگزاری لویه جرگه سخن گفته است. بنابراین، انتقاد آقای سیاف ریشه در همین تقابل دارد.
در واقع طالبان برای مقابله با شرایط نامساعد ملی و منطقهای و جهانی که از هر سو زنگ خطر فروپاشی و زوال این گروه را به صدا در آورده و به نظر میرسد که کشورهای منطقه به ویژه ایران و پاکستان برای افغانستان پسا طالبان برنامهریزی را آغاز کردهاند، این گروه در دو راهی دشواری برای عبور از این وضعیت قرار گرفته است. در حال حاضر، لویه جرگه و شورای حل و عقد دو راهی است که پیش پای طالبان قرار گرفته است. اینکه کدام یک را انتخاب میکنند، در روزهای آینده روشن خواهد شد.
برگزاری لویه جرگه برای طالبان کار دشواری به نظر نمیرسد. لویه جرگه با توجه به پیشینه عرفی و عنعنوی آن، ساختار مردمیتر و فراگیرتر برای تایید اجندای تعیین شده از سوی حکومتها تلقی میشود. اما تشکیل شورای حل و عقدی که مورد نظر عبدالرب رسول سیاف و احتمالا شمار دیگری از رهبران جهادی و دینی است، برای طالبان خالی از درد سر نیست. واضح است که آقای سیاف و رهبران جهادی منظور شان از شورای حل و عقد این است که شماری از رهبران جهادی و دینی بیرون از طالبان با تضمینها و حمایتهای کشورهای منطقه در حالی که صلاحیت تصمیمگیری مستقلانه را خواهند داشت، در شورا عضویت داشته باشند. چنین شورایی میتواند مثلا چارچوب حقوقی و جدول زمانیای برای ادامه کار طالبان به عنوان حاکمان کشور تعیین کند که صد در صد به میل و خواست طالبان نباشد. این چیزی است که طالبان آن را نمیخواهند.
میتوان گفت که فعال شدن عبدالرب رسول سیاف در عرصه سیاست بعد از یک مدت نسبتاً طولانی عزت و انزوا و خاموشی، طالبان را نگران ساخته است. وزیر خارجه طالبان به تازگی اعلام کرد که طالبان با ایران روابط مستحکم دارد و ایران برای این گروه اهمیت دارد. این بدان معناست که تیر ایران به هدف اصابت کرده است. سفر رسول سیاف به تهران، طالبان را به تلاش برای جلب توجه و حمایت ایران واداشته است و به اصطلاح تهران را در نظر این گروه مهم ساخته است. امری که تا کنون طالبان از اعتراف به آن خودداری میکردند. برغم تلاشهای ایران برای اثرگذاری در تحولات افغانستان تحت کنترول طالبان، این گروه زیاد ایران را جدی نمیگرفت. حالا که ایران وارد تماس با رهبران ارشد مخالف طالبان شده و به طالبان پیام داده که نمیتوانند بیشتر از این با ایران بازی کنند، دیده میشود که طالبان از در کرنش و سازش وارد شدهاند.
بعید است که ایران از دعوت استاد سیاف به تهران، فقط صرفاً ایجاد یک اهرم فشار تاکتیکی و مقطعی بر طالبان را مطمح نظر داشته باشد. برخی از منابع آگاه میگویند که قرار است آقای سیاف به همراه شماری از فرماندهان ارشد جهادی از حوزه مقاومت و شمال، به صورت جدی با ایران همکاری کنند. این میتواند به معنای ورود جدی تهران به قضایای افغانستان تلقی شود که بدون شک خالی از پیامد نخواهد بود و برای طالبان چالشهایی را ایجاد خواهد کرد که در حدود چهار سال اخیر آن را تجربه نکرده بودند.
عبدالرب رسول سیاف برغم آنکه به کبر سن رسیده اما در میان مخالفان طالبان و جریان جهاد و مقاومت، دارای جایگاه و اعتباری است که اگر از آن به درستی استفاده شود، طالبان را با چالش جدی مواجه میکند.
تاکید طالبان به برگزاری لویه جرگه به نحوی به معنای رد پیشنهاد عبدالرب رسول سیاف برای تشکیل شورای حل و عقد است. رد پیشنهاد سیاف را اگر بتوان گفت که به معنای رد پیشنهاد جریان جهاد و مقاومت است، برای طالبان هزینه سنگین دارد. این در حالی است که طالبان با مردم نیز میانه خوب ندارند که بتوانند در مقابل شورای حل و عقد، لویه جرگهای فرا بخوانند که نماینده واقعی مردم و متضمن مشروعیت گستردهتر مردمی باشد. برخی از منابع داخلی میگویند که طالبان از هر شهرستان سه نفر برای لویه جرگه در نظر دارند که دو نفر آن ملا خواهد بود. این یعنی اینکه طالبان نیز برنامه مراجعه به مردم را ندارند و هدف آنان نیز گردآوری روحیانیون طرفدار خود شان است. تنها تفاوت در تعداد اشتراک کننده گان و سطح و کیفیت استقلالیت و صلاحیت دینی شان است.
جریانهای مدنی و روشنفکری افغانستان اما حرف شان این است که نه لویه جرگه و نه شورای حل و عقد، بلکه انتخابات و آرای مردم. به اعتقاد آنان، لویه جرگه و شورای حل و عقد تجربههای ناکام اند و انتخابات و مشارکت واقعی مردم میتواند متضمن صلح و ثبات دایمی در کشور باشد.
نویسنده: بهرام بهین