رسانهها به نقل از فرمانده لوای دوم پیاده وزارت دفاع طالبان در تخار گزارش دادهاند که ۱۵۰ جوان در این ولایت به ارتش این گروه پیوستهاند.
این فرمانده طالبان گفته که ثبتنام بایومتریک، معاینات صحی و ایجاد حساب بانکی داوطلبان تکمیل و برای آنان «نمبر راجستر» ارتش طالبان توزیع شده است.
به گفته او، این جوانان از شهرستانهای فرخار، ورسج، چال و اشکمش جلبوجذب شدهاند و برای طی مراحل اسنادشان به قوماندانی عمومی جلبوجذب به کابل منتقل خواهند شد.
این مقام طالبان افزوده که روند جلبوجذب جوانان در شهرستانهای دیگر تخار نیز ادامه دارد.
روزنامه هشت صبح به نقل از جوانان جلب و جذب شده در صفوف طالبان در تخار گزارش داده که آنان گفتهاند، به دلیل مشکلات اقتصادی و بیکاری به ارتش طالبان پیوستهاند.
براساس گزارشهای نهادهای بینالمللی، فقر و بیکاری به شکل سرسامآوری در افغانستان افزایش یافته و این امر در کنار روند طالبانیسازی افکار و اندیشههای جوانان، میتواند بستر مناسبی برای رشد افراطیت و تروریزم به ویژه در حوزه شمال باشد که یک برنامه از قبل طراحی شده و خصمانه برای ویرانی این مناطق است.
چندی پیش نیز وزارت دفاع طالبان اعلام کرد که روند جلب و جذب جوانان در ولایتهای تخار، بغلان و پنجشیر روند به ارتش این گروه آغاز شده است و ۳۰۰ تن از جوانان از این سه ولایت جذب شدهاند.
طالبان ممکن از میان اقوام مختلف برای خود سربازگیری کنند. اما از قراین و شواهد بر میآید که این گروه روند جذب جوانان تاجیک را در اولویت کاری خویش قرار داده و این موضوع ابعاد پیچیده و خطرناکی از سیاستهای قومی طالبان را روشناندازی میکند.
طالبان در حالی، به جلب و جذب جوانان تاجیک در صفوف خود تمرکز کردهاند، که در حال حاضر بیشترین فشار نظامی طالبان بر تاجیکان اعمال میگردد. بیشترین جنگجویان پشتون و از مناطق جنوبی طالبان در مناطق تاجیکنشین مستقر است. بیشترین زندانیانی که در زندانهای طالبان به سر میبرند، تاجیکان هستند. بیشترین کسانی که تحت شکنجه طالبان قرار دارند، تاجیکاناند. بیشتر قتل نظامیان پیشین در میان تاجیکان صورت میگیرد. بیشترین تعداد جوانان آواره از ترس طالبان جوانان تاجیک هستند. خلاصه اینکه سیاست طالبان در قبال تاجیکان، سیاست زدن و کشتن و بستن و فراری دادن و اعمال فشار و زور حداکثری است.
سیاست ضد تاجیکی طالبان دلایل و عوامل مختلف دارد. یکی از دلایل این است که دو جبهه نظامی ضد طالبان(جبهه مقاومت و جبهه آزادی) در حوزه تاجیکان بیشترین فعالیت نظامی را دارند و اکثریت اعضای آنان از میان تاجیکان اند. دلیل دومی، به خصومتها و کدورتهای پشتونها با تاجیکان بر سر گرفتن قدرت سیاسی ارجاع میدهد. حدود سی سال پیش، طالبان، با انگیزههای قومی علیه حکومتی قد علم کردند که رهبری آن دست تاجیکان بود. تاجیکان به رهبری احمد شاه مسعود، مقاومت در برابر طالبان را شکل دادند و این مقاومت باعث شد که طالبان نتوانند سلطه خود را بر کل کشور بگسترانند. ناکامی طالبان در سرکوب مقاومت تاجیکان، باعث بی اعتبار شدن این گروه در نزد حامیان بیرونی اش شد و در نتیجه آنان تصمیم گرفتند که نیروهای دیگری را جایگزین طالبان نمایند. علاوه بر اینها، طالبان به گواهی باشندگان ولایتهای تاجیکنشین پروان و کاپیسا، عقدههای تاریخی ناشی از اسقاط حکومت امان الله بوسیله حبیبالله کلکانی تاجیکتبار را نیز در رفتار شان با مردم تاجیک مطمح نظر داشتند و قتل و کشتار و اعمال سیاست زمینسوخته در سرزمین شمالی در دوره اول حاکمیت طالبان، ریشه درهمین عقدههای تاریخی و قومی داشته است.
با این حال، به نظر میرسد که تمرکز فعلی طالبان بر تاجیکان، به ویژه تاجیکان حوزه شمال شرق، به موضوع جدید دیگری ربط داشته باشد. موضوع همکاری پاکستان و تاجیکستان بر علیه طالبان. در این اواخر گزارش شده که مقامهای پاکستان و تاجیکستان در زمینه همکاری با هم در خصوص مهار طالبان نشست و برخاستهایی داشتهاند. جبهه مقاومت ملی نیز تایید کرده که با پاکستانیها در امر مبارزه با طالبان مذاکراتی انجام شده است. به نظر میرسد که این امر موجب نگرانی طالبان شده و آنان در تلاش شدهاند تا پیش از نتیجه دادن برنامههای مشترک پاکستان، تاجیکستان و احتمالا همکاری این دو کشور با جبهه مقاومت، از میان جوانان تاجیک با استفاده از فقر و تنگ دستی آنان سربازگیری کنند.
البته نباید فراموش کرد که علاوه بر تلاشهای طالبان پشتون برای جذب تاجیکان و اقوام غیر پشتون، در میان تاجیکان نیز افراد افراطی و فریب خورده زیادی است که تحت تاثیر تبلیغات مذهبی طالبان به صف این گروه پیوستهاند. آنان برای اینکه خود شان از تجرید در ساختارهای طالبانی رهایی یابند، تلاش میکنند که جوانان ناآگاه و فقیر را جذب صفوف طالبان نمایند.
نکته قابل یادآوری دیگر، روند مدرسه سازی در مناطق غیرپشتون نشین به ویژه مناطق تاجیکان است. آگاهان امور فرهنگی و اجتماعی تاجیک میگویند که طالبان براساس یک برنامه سنجیده شده، هزاران مدرسه دینی را در سه سال اخیر در مناطق تاجیک نشین ایجاد کردند که هدف آن تربیت طالبانی جوانان تاجیک است. در واقع طالبان پشتون تلاش دارند تا افراطیت مذهبی را که قبلا در مناطق جنوبی پشتون نشین و شمال غربی پاکستان رواج داشت، در مناطق تاجیک نشین نیز مروج سازند تا از این طریق تاجیکان دچار افراطیت شده و تحت این نام به جنگ علیه همدیگر بپردازند. به اعتقاد ناظران امور اجتماعی و فرهنگی تاجیک، این یک دسیسه سازمان یافته و خطرناک است که ایجاب توجه جدی از سوی نخبگان فکری تاجیک را مینماید.
طوری که دیده شده، در این اواخر طالبان تلاش کردهاند تا فعالیتهای تروریستی داعش و بقیه سازمان های تروریستی را به تاجیکان نسبت میدهند و این کار نیز بخشی از یک برنامه کلان برای ترویج تروریزم و افراطیت در میان تاجیکان است.
نویسنده: رستم روشنگر