خبرگزاری پورانا

PNA

خلیل‌زاد و خلق«امیدهای کاذب» در حمایت از طالبان

مهم ترین خبر های هفته

تحلیل های داغ هفته

زلمی خلیل‌زاد، نماینده پیشین امریکا در امور صلح افغانستان، اظهارات اخیر عباس استانکزی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه حکومت خود خوانده طالبان، را «تحول امیدوارکننده»خوانده است.

یک روز پیش، از عباس استانکزی نقل شد که گفته ممنوعیت آموزش دختران مبنای شرعی ندارد. زیر سوال بردن مبنای شرعی ممنوعیت آموزش دختران، موضوعی است که مخالفت صریح با رهبر طالبان پنداشته می‌شود. کسی که سه سال پیش فرمان داد که جهت تطبیق درست شریعت اسلام، مکاتب دخترانه بر روی دختران بالاتر از صنف/کلاس ششم بسته شود.

پیش از بررسی اظهارات خلیل‌زاد، لازم است نکاتی را در مورد اظهارات استانکزی و برداشت‌ها از آن یادآوری کنیم.

  • اظهارات این چنینی استانکزی تازگی ندارد. در گذشته نیز او چنین اظهاراتی داشته اما جدی گرفته نشده و تاثیری هم بر روند تصمیم‌گیری‌های طالبان نداشته است.
  • استانکزی در اداره طالبان کدام مقام اجرایی مهم ندارد. معاونیت سیاسی وزارت امور خارجه بیشتر یک پست نمادین است که معمولا به آدم‌های نامرتبط به جریان اصلی سیاست واگذار می‌شود.
  • استانکزی را بسیاری از طالبان، طالب اصیل نمی‌دانند. او فارغ مدارس دینی پاکستان نیست و در جریان شکل‌گیری و هسته‌گذاری طالبان نبود. از همین رو طالبان اصلی و مدرسه‌ای او را تافته جدابافته از جریان اصلی می‌دانند.
  • استانکزی را گرایش‌های قومی و پشتونیستی به طالبان ملحق ساخته است ورنه او از نظر سیاسی مربوط به جریان چپ کمونیستی است که به لحاظ عقیدتی در جناح مخالفان فکری طالبان قرار دارد.
  • استانکزی ممکن روابط پنهان با روس‌ها داشته و به همین دلیل در زمانی که طالبان در دامن روسیه سقوط کرده بودند، استانکزی نقش رابط را داشت و در گفت‌وگوهای صلح نقش برجسته‌تر برایش داده شد. حالا اما طالبان دیگری به صحنه آمده که مجال حضور معنادار افرادی مثل استانکزی را تحت الشعاع قرار داده‌اند.

خلاصه این‌که اظهارات استانکزی آن‌گونه که خلیل‌زاد آن را بزرگ‌نمایی کرده، اهمیت چندانی ندارد.

طالبان را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول، دار و دسته ملاهبت‌الله است. دسته دوم، دار و دسته شبکه حقانی است. دسته سوم، اشخاص نامرتبط یا کمتر مرتبط به دو دسته اولی است. گروه سومی‌ها، بیشتر جنبه تزیینی و نمایشی دارند و حرف شان جدی نیست. می‌توان گفت که این دسته از طالبان، از سوی دو دسته دیگر نوعی معافیت در اظهار نظر پیرامون مسایل دارند. دو جریان اصلی دیگر که صلاحیت و قدرت را در انحصار خود دارند، باور شان در باره دسته سومی این است که بگذارید اینها حرف بزنند. حرفی که چون دو دسته اولی آن را جدی نمی‌گیرند، لابد اهمیتی ندارد. به تعبیر عامیانه به دسته سومی حرف زدن رسیده است. استانکزی در گروه سومی قرار می‌گیرد. این‌گونه اشخاص تلاش می‌کنند که مستقلانه‌تر رفتار کنند و به دلیل ترس و ملاحظه‌کاری، به دو دسته دیگر ملحق نمی‌شوند. اینها اما وانمود می‌کنند که برای ایجاد اصلاحات در میان طالبان هستند. در واقع آنان بیشتر دنبال جلب توجه مردم و خارجی‌ها هستند. تا به نحوی خلای احساسی ناشی از نادیده گرفته شدن از سوی دو جریان اصلی را پر کنند و اگر فرصتی پیش آید، بالا بیایند.

با همه حال، از اظهارات اخیر استانکزی که انتقاد صریح از ملاهبت‌الله تعبیر شده، دو برداشت وجود دارد.

یک برداشت همین است که زلمی خلیل‌زاد آن را مطرح کرده است. این‌که اظهارات استانکزی را تحول امیدوار کننده و مثبت خوانده است. پیش‌فرض چنین برداشتی این است که نکات یاد شده فوق‌الذکر در باره استانکزی را نادیده بگیریم. یعنی فرض را بر این بگیریم که استانکزی کار بسیار بزرگی انجام داده است و این کار آغاز یک تحول بزرگ درون‌ساختاری در میان طالبان است.

برداشت دومی اما، نکات فوق‌الذکر در باره استانکزی را پیش فرض می‌گیرد. با چنین پیش‌فرضی، می‌توان گفت که اظهارات استانکزی تازه نیست و اهمیت چندانی ندارد. زیرا او در گذشته نیز چنین انتقادهای داشته اما همه در حرف باقی مانده و هیچ تغییری را رقم نزده است.

اما خلیل‌زاد. پیش از یادآوری نکاتی در باره خلیل‌زاد، باید گفته شود که خلیل‌زاد اظهارات استانکزی را مصادره به مطلوب می‌کند. اکنون ابتدا نکاتی در باره خلیل‌زاد خواهیم گفت و سپس این نکته را توضیح خواهیم داد که مطلوب خلیل‌زاد چیست و چگونه اظهارات استانکزی را مصادر به آن می‌کند.

  • خلیل‌زاد از طراحان پروژه‌ای بنام طالبان است. بررسی چگونگی شکل گیری طالبان در پاکستان نشان می‌دهد که این گروه در راستای تحقق ایده انتقال گاز آسیای میانه از طریق افغانستان به هند و پاکستان بوسیله امریکایی‌ها ایجاد می‌گردد. شرکت یونیکال که خلیل‌زاد در بخش مشاورتی آن کار می‌کرده، نقش مهمی در ایجاد طرح طالبان داشته است. یعنی خلیل‌زاد از اساس‌گذاران طالبان است.
  • خلیل‌زاد، نگاه تباری به طالبان دارد و در راستای تحقق اندیشه‌های پشتونیستی، طالبان را طراحی کرده و در جهت حمایت غرب از این گروه کار کرده است.
  • خلیل‌زاد در مذاکرات دوحه بین امریکا و طالبان نقش اساسی داشت و این نقش را در جهت برگشت دوباره طالبان به قدرت به کار گرفت.
  • خلیل‌زاد عضو حزب جمهوری‌خواه امریکا است و با روی کارآمدن بایدن از موقف رسمی در قبال افغانستان کنار گذاشته شد و این موجب قطع کم کاری شبکه‌های ارتباطی میان امریکا و طالبان شد.
  • با روی کارآمدن دوباره ترامپ احتمال این‌که خلیل‌زاد دوباره به میز افغانستان در سیاست خارجی امریکا برگردد، بعید نیست.
  • خلیل‌زاد بسیار تلاش کرد که از طالبان یک چهره متفاوت ارایه کند. به کمک برخی از رسانه‌های غربی مرتبط با شریان اصلی قدرت در امریکا، خلیل‌زاد تبلیغات زیادی راه اندازی کرد که طالبان دوم نسبت به طالبان اول تغییر زیاد کرده و از جمله به حقوق زنان و حقوق بشر احترام خواهند گذاشت. اتفاقی که در عمل نیافتد.
  • خلیل‌زاد اکنون با درک این‌که سیاست امریکا در برابر طالبان در حال تغییر است، دوباره در لابی این گروه عمل می‌کند. تا بتواند تیم جدید ترامپ را قانع بسازد که علیه طالبان کدام اقدام خشم‌گینانه و قهرآمیز نکند.

نکته هفتم در واقع همان مطلوب خلیل‌زاد است. او می‌خواهد رفتار طالبان را در راستای همین مطلوب تعبیر و تفسیر کند. او در سه سال و نیم اخیر پیوسته تلاش کرده که از برگشت طالبان به قدرت دفاع کند. در واقع او می‌خواهد از کاری که انجام داده دفاع کند. می‌خواهد به دولت‌مردان جدید امریکا بگوید که کاری که او برای برگشت طالبان به قدرت انجام داده در اصول درست بوده و رفتار ضد بشری طالبان فرع به این اصل است. اثبات چنین گفته‌ای، مستلزم آن است که خلیل‌زاد استدلال کند که برخی از مقام‌های طالبان اهلی و مدنی و قابل تغییر هستند و یک بخشی از طالبان سخت‌گیر و انعطاف‌ناپذیرند.

در واقع هدف خلیل‌زاد این است که از شکل‌گیری یک نتیجه‌گیری قطعی در کاخ سفید در باره طالبان جلوگیری کند. این نتیجه‌گیری چنین است: طالبان قابل اصلاح و تغییر نیستند و باید حمایت امریکا از این گروه قطع شود و روی گزینه بدیل فکر شود. خلیل‌زاد می‌داند که مسیر تصمیم‌گیری در کاخ سفید در جهت رسیدن به همین نتیجه در حرکت است. وقتی چنین نتیجه‌ای قطعی شود، در قدم اول خلیلزاد و نقش او در سامان‌دهی مذاکرات صلح با طالبان و برگشت این گروه در قدرت زیر سوال می‌رود و در قدم دوم، با اتخاذ یک رویکرد جدی کاخ سفید در قبال طالبان، رشته‌های بافته خلیل‌زاد پنبه می‌شود.

اگر به موضع‌گیری‌ها خلیل‌زاد در سه سال و نیم اخیر دقت شود، همه به نحوی در جهت حمایت از طالبان بوده است. همه موضع‌گیری‌های او در این راستا بوده که طالبان قابل تغییر اند و باید انتظار کشید و صبور بود و با این گروه کار و تعامل کرد. این کار خلیل‌زاد تلاشی در راستای تداوم سلطه طالبان بر افغانستان است.

به بیان دیگر، خلیل‌زاد می‌گوید که امید به تغییر طالبان است. این امید به دلایل زیادی که مجال شرح اینجا نیست، یک امید کاذب است. خلیل‌زاد می‌داند که امید داشتن به تغییر طالبان، موجب اغفال مردم افغانستان و جهانیان می‌شود و فرصتی برای تنفس بیشتر طالبان در حاکمیت است.

چنان‌که اشاره شد، افرادی مثل عباس استنانکزی در سطحی از اعتبار و اهمیت برخوردار نیستند که بتوانند در سیاست‌گذاری اصلی طالبان نقشی داشته باشند. آنان در نقش اپوزسیون داخل رژیم کار می‌کنند اما بسبیار ترسو محافظه‌کار اند و شهامت ایستادگی در برابر تصامیم رهبر این گروه و جریان قدرتمند دیگر طالبان که شبکه حقانی است، ایستادگی نمایند.

در ضمن، هدف افرادی مثل استانکزی نیز این نیست که واقعن در برابر تصامیم رهبری اراده ایستادن داشته باشند. بعید نیست که اظهارات استانکزی در تبانی پنهان با رهبر طالبان و خلیلزاد و حلقات قدرتمند داخل رژیم صورت گرفته باشد. این در واقع یک برنامه از قبل طراحی شده به منظور اغفال مردم و جهانیان است. تجربه نشان داده که افرادی مثل استانکزی در مواضع خود ثابت قدم هم نیستند. آنان با اندکی فشار از درون یا بیرون مواضع خود را تغییر می‌دهند. اگر بحث تبانی را هم کنار بگذاریم، به احتمال زیاد، افرادی مثل استانکزی می‌پندارند که با همچو اظهاراتی دوام کار خود را در حکومت تضمین کنند. یعنی اگر رژیم طالبان به سراشیبی سقوط قرار گیرد، ما بتوانیم در آینده هم سهمی در حکومت داشته باشیم با این توجیه که ما مخالف تصامیم ضد بشری ملاهبت‌الله بودیم.

بنابراین، اظهارات اخیر خلیل‌زاد بیشتر در حمایت از طالبان صورت می‌گیرد.

نویسنده: بهرام بهین

سایر مقالات پیشنهادی پـــــــــورانا

عضویت در خبر نامه پورانا

جهت عضویت در خبر نامه فرم زیر را پر نمایید.