حامد کرزی، رییسجمهوری پیشین افغانستان، از بیانیه پایانی نشست بینالمللی اسلامآباد که در مورد حق آموزش دختران در جوامع اسلامی برگزار شده بود، حمایت کرده است.
نشست دو روزه بینالمللی در اسلامآباد که با اشتراک اعضای سازمان همکاریهای کشورهای اسلامی و بیش از ۱۵۰ نهادهای بینالمللی برگزاری شده بود، دیروز به پایان رسید و در اعلامیه پایانی خود، منع آموزش دختران را غیر اسلامی خواند و خواهان لغو ممنوعیتهای طالبان فرا راه آموزش دختران افغانستان گردید.
حامد کرزی با حمایت از اعلامیه کشورهای اسلامی، گفته است که تعلیم دختران، یک حق مسلم و تردیدناپذیر است و ممانعت از آن خلاف منافع ملی و مصالح علیای کشور و توجیهناپذیر است.
منع آموزش دختران سیاست ضد انسانیای است که همه آن را محکوم میکنند اما چرا حمایت کرزی از محکومیت منع آموزش دختران، اشک تمساح است؟
در افغانستان اگر دنبال کلیدیترین و اصلیترین عامل انسانی برای برگشت طالبان به قدرت باشیم، به حامد کرزی میرسیم. کرزی فرصتهای طلایی افغانستان را در سیزده سال دورهای که او رییس جمهوری افغانستان بود، پای افکار قبیلهای خود قربانی کرد و با لجاجت تمام به دفاع و حمایت از طالبان پرداخت. حمایت کرزی از طالبان فقط یک دلیل و انگیزه اصلی داشت که آنهم تفکر قومی و تعلق قومی به طالبان بود. هیچ دلیل منطقی دیگری وجود ندارد.
کرزی بجای اینکه با خارجیها و نیروهای مقاومت ضد طالبان، که با حمایت بیدریغ آنان به ریاست جمهوری رسیده بود، متحدانه در جهت نابودی طالبان و ایجاد سازوکارهای ملی و دموکراتیک ثباتمحور کار کند، به حمایت از طالبان و تضعیف نیروهای ضد طالبان پرداخت.
گزارشهایی وجود دارد که کرزی صدها میلیون دالر به طالبان کمک کرد تا مراکز آموزشی خود را احیا کنند و به تجدید قوا بپردازند. کرزی تحت نام برنامه حمایت از عودت کنندگان تمامی طالبان فراری از شمال را به کمک سازمان ملل و نیروهای خارجی به روستاهای شان برگشتاند و سپس آنان مسلح شدند و علیه نظامی که کرزی رییس آن بود جنگیدند و هزاران نیروی امنیتی در این جنگها به شهادت رسیدند. کرزی همیشه طالبان را برادر خواند و این برادرخواندگی را گرچه در ظاهر تحت عنوان تلاش برای مصالحه عنوان میکرد اما از عمق دل بوده و بعدها ثابت شد که کرزی برای برگشت طالبان به قدرت بیش از طالبان نیز اشتیاق داشته و لحظهشماری میکرده است.
اینکه کرزی، برغم رهبری ۱۳ ساله دولتی که با طالبان در جنگ بود، هنوز زیر خیمه طالبان آسوده لمیده است و سخن از محکمه و مجازات آن در رژیم طالبان در بین نیست، سند و ثبوت مستحکمی است که کرزی از همان ابتدا طالب بوده و برای طالبان کار میکرد. این رفتار و عملکرد کرزی مصداق بارز، غدر، خیانت و جنایت است. کسی که مردم خسته از جنگ افغانستان به او اعتماد کردند تا بی طرفانه و بدور از حب و بغض قومی کشور را در یک شرایط سخت و بحرانی مدیریت کند و به سمت یک آینده روشن و دموکراتیک رهنمون شود، به همه آرمانها و اعتمادها پشت پا زد و به حکم افکار قبیلهای و قومی، نیروهایی را رشد داد که نه تنها باعث شهادت بیش از صدهزار نیروی امنیتی افغانستان شدند، بلکه صدها هزاران انسان بیگناه را نیز به خاک و خون کشیدند.
طالبان به قدرت برگشتند و آرزوی کرزی برآورد شد. اما میلیون دختر و زن افغانستان از درس و تحصیل محروم شدند، میلیونها شهروند افغانستان مهاجر و دربدر شدند، میلیونها نفر زیر خط فقر رفتند و به نان خوردن محتاجند، هزاران نیروی امنیتی قربانی انتقامجویی طالبان شدند. آینده کشور در هالهای از ابهام و سردرگمی قرار دارد که حالا کرزی نیز نمیداند که عاقبت چه خواهد شد.
نگارنده را باور بر این است که کرزی اکنون نیز از کرده خود پیشمان نیست و حمایت او از لغو ممنوعیت درس و تحصیل دختران، یک رویکرد سیاسی برای فریفتن کسانی است که هنوز هم فکر میکنند، کرزی در آینده سیاست افغانستان نقشی دارد. در واقع کرزی نه از روی ندامت و پیشیمانی و نه از روی عذاب وجدان، بلکه برای ماندن در صحنه سیاست برای چند صباح دیگر و ایفای نقشهای مخرب قومی، خود را مدافع دختران نشان میدهد. چون کرزی با علم بر اینکه طالبان کارنامه ضد زن و ضد حقوق بشر دارند و نیز با علم بر اینکه طالبان تغییر نکرده و نخواهند کرد، از این گروه حمایت کرد.
اما آگاهان میدانند که کرزی یکی از محوریترین چهرههای سیاسی افغانستان در برگشت کشور به قهقرا و طالبانی شدن است. پس اینکه کرزی خود را مدافع دختران محروم از درس میداند، در واقع به شعور مردم میخندد و رفتارش همان مصداق«اشک تمساح» است.
نویسنده: بهرام بهین