آصف درانی، نماینده ویژه دولت پاکستان برای افغانستان نسبت به رشد گروههای تروریستی بهشمول شاخته خراسان گروه داعش در افغانستان زیر سلطه طالبان ابراز نگرانی کرده و هشدارداده که اگر به فعالیت روزافزون این گروهها توجه لازم صورت نگیرد، احتمال اینکه حمله “مانند ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی از این کشور” انجام شود، وجود دارد.
این دیپلمات پاکستانی گفته است که فراموش شدن افغانستان از کانون توجه جهان، پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین و همچنان جنگ حماس و اسرائیل در غزه، افغانستان را به لانه امن گروههای تروریستی منطقهای و جهانی تبدیل کرده و فرصتی را فراهم کرده که گروههای تروریستی با خاطر آسوده در افغانستان برنامهریزی و سربازگیری کنند.
روزنامه«اکسپرس تریبیون» نوشته که آصف درانی در نشستی در اسلامآبا، با انتقاد از روش حکومتداری طالبان افزوده که بیشتر فرمانها و دستورهای رهبر طالبان افغانستان اسلامی نیستند و تنها مردم و به ویژه زنان این کشور را با مشکلات روبرو کرده اند.
درانی گفته که اداره طالبان با سه چالش بزرگ روبرو است. به گفته او، نخستین چالش روش حکومتداری طالبان است که هیچگاه به رسمیت شناخته نخواهند شد. دومین چالش، فقدان منابع اقتصادی منظم و دوامدار در اداره طالبان است که به باور آقای درانی مشکلات جدی را در آینده برای این گروه به وجود خواهد آورد. سومین چالش رفتار بسیار خشن طالبان است که سبب ایجاد شکاف عمیق میان اداره طالبان و مردم افغانستان شده و این شگاف عمیق تر خواهد شد.
نماینده ویژه پاکستان گفته که پس از قدرتگیری طالبان به تدریج مردم افغانستان مشکلات اقتصادی شان بیشتر شده و در حال حاضر، “۹۷ درصد مردم” با مشکلات جدی اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و بیشتر از ۵۲ درصد جمعیت این کشور هم زندگی روزمره شان به کمکهای بشر دوستانه سازمانها و کشورها وابسته شده است.
آقای درانی در مورد افزایش تهدیدهای طالبان پاکستانی پس از قدرتگیری طالبان در افغانستان، گفته که طالبان افغانستان برای طالبان پاکستان- تی تی پی، در داخل خاک این کشور پایگاه داده و«علاقهای به دست کشیدن از کمک و حمایت به این گروه تروریستی ندارند.» او با تاکید بر اینکه دیپلماسی اسلامآباد در خصوص مشکل تی تی پی با طالبان جریان دارد، گفته در صورتی که دیپلماسی نتیجه مطلوب در پی نداشته باشد،«پاکستان آماده میشود که برای رفع خطر از جانب تی تی پی هرگزینه را مورد استفاده قرار دهد.» وی گفته که حملات طالبان پاکستان ۷۰ درصد افزایش یافته است.
گفتنی است که پاکستان از حامیان اصلی گروه طالبان از آغاز شکلگیری این گروه به حساب میآید. پس از سرنگونی رژیم طالبان در سال۲۰۰۱ میلادی، رهبران طالبان به پاکستان پناه بردند و از آنجا تحت حمایت آی اس آی، تجدید قوا نموده و به جنگ علیه دولت قانونی افغانستان پرداختند.
حکومت پیشین افغانستان پیوست پاکستان را متهم به حمایت از طالبان میکرد و تلاش های مکرر رهبران دولت افغانستان برای جلب حمایت پاکستان در قطع حمایت از طالبان و همکاری صادقانه در روند صلح، بی نتیجه ماند.
پاکستان حتا تحت فشارهای اقتصادی و سیاسی ناتو و امریکا هم حاضر به دست کشیدن از حمایت طالبان نشد. برگشت طالبان به قدرت به حمایت جدی پاکستان مقدور شد و رهبران این کشور با خوشی و افتخار از سقوط جمهوریت و مسلط شدن طالبان بر افغانستان یاد میکردند.
سه روز پس از ورود طالبان به کابل، جنرال فیض حمید رییس سازمان استخبارات نظامی پاکستان-آی اس آی، به کابل آمد تا اختلاف های درون گروهی طالبان در زمینه تعیین کابینه حکومت را برطرف کند و مهره های مورد نظر خود را در اداره طالبان نصب کند. پس از آن، مقام های پاکستانی در بسیاری از محافل بینالمللی به نمایندگی از گروه طالبان صحبت میکردند و تلاش زیادی به خرچ دادند تا حکومت خود خوانده طالبان به رسمیت شناخته شود.
اما در بیشتر از یک سال اخیر، روابط پاکستان و طالبان افغانستان که بسیاریها آن را رابطه بادار-برده میدانند، دچار تنش و سردی شده و مقامهای پاکستانی بارها از عدم همکاری طالبان افغانستان با پاکستان در زمینه حل و فصل مشکل طالبان پاکستان انتقاد کردهاند. مقامهای پاکستانی، طالبان افغانستان را متهم کرده اند که از طالبان پاکستان حمایت میکنند و با قدرت گیری طالبان در افغانستان، طالبان پاکستانی نیز حملات خود بر مواضع دولتی پاکستان را تشدید کرده اند و خواهان برقراری حکومت اسلامی به روش طالبانی در پاکستان شده اند.
با این حال روابط طالبان افغانستان و پاکستان به حدی پیچیده است که حتا برغم انتقادهای بسیار صریح مقام های پاکستان از طالبان افغانستان، درگیری های فزیکی مرزی میان دو کشور و حملات هوایی ارتش پاکستان بر بخش هایی از افغانستان تحت نام مبارزه با طالبان پاکستانی، نیز سبب نشده تا ناظران باور کنند که بین طالبان افغانستان و پاکستان روابط سرد و تیره برقرار است. هنوز هم بسیاری ها به این باوراند که جدال پاکستان و طالبان افغانستان لفظی و ساختگی است و به هدف اغفال سایر بازیگران انجام میشود. ناباوریای که به نظر می رسد بیشتر ریشه در رفتار ناراست گذشته پاکستان ریشه دارد و امروزه پاکستان را این ناباوری بیشتر عصبانی میسازد. در لابلای همین ناباوری مثلا حتا همین اظهارات تازه آقای آصف درانی با سوال مواجه است که آیا او براستی خواهان اقدام جهانی علیه طالبان افغانستان یا این که هدفش از توجه جهانی به افغانستان این است که جامعه جهانی طالبان را کمک کند که حکومت نوپای شان شکل ثبات و استحکام پیدا کند؟!
در سه سال اخیر، برخی از کشورها تعامل با طالبان را تحت همین عنوان توجیه کرده اند که این تعامل می تواند طالبان را در مسیر اصلاح و بهبود قرار دهد. امری که اگر براستی اتفاق بیافتد، بیشتر به نفع طالبان است.
اما اگر بدگمانی در خصوص صداقت مقام های پاکستان کنار گذاشته شود و پذیرفته شود که براستی پاکستان از رفتار طالبان افغانستان شاکی و ناراض است و آماده انجام هر اقدامی علیه این گروه است؛ میتوان این نتیجه را گرفت که«پاکستان سنگی را که بالا انداخته بود، عاقبت روی پای خودش افتاده است.» این چیزی بود که فرمانده کل جنبش مقاومت ضد طالبان، احمد شاه مسعود، در همان آوان ظهور طالبان در سال ۱۹۹۵ بیان داشته بود. احمد شاه مسعود با شناختی که از گروه تروریستی و افراطی داشت، به خوبی دریافته بود که بازی با تروریزم، بازی با آتش است و میتواند خطرناک باشد. خطری که حالا حدود سی سال پس از ایجاد گروه طالبان بدست پاکستان و انگلیس ها، از زبان پاکستانیها بیان میشود.