خبرگزاری پورانا

PNA

غارت‌گران جنوبی و پیش‌مرگه‌های شمالی!

مهم ترین خبر های هفته

تحلیل های داغ هفته

گروه طالبان در بیست سال جمهوریت از میان اقوام غیرپشتون، به ویژه تاجیک‌ها و ازبک‌ها سربازگیری کردند. طالبان غیرپشتون در استان‌های شمال و شمال‌شرق نقش ویرانگر در تخریب تاسیسات عامه، ترور نیروهای امنیتی، غارت معادن در نقش پیش‌مرگه برای طالبان پشتون یا همان غارت‌‌گران جنوبی عمل کردند و در سقوط استان‌های شمال و شمال‌شرق نقش کلیدی داشتند.
فرماندهان گروه تروریستی طالبان در بدخشان که جانی‌ترین آنها فصیح‌الدین و امان‌الدین است، جنگ‌های خونینی را با نیروهای امنیتی کشور در شهرستان‌های جرم، وردوج و بهارک داشتند. در یک مورد، حمله گروه تروریستی طالبان در سال ۱۳۹۴، منجر به شهادت بیشتر از پنجاه تن از نیروهای ارتش، پولیس مرزی و پولیس امن و نظم عامه گردید.
به همین شکل، در استان تخار غلام حسین مبارز و مولوی نورالدین از فرماندهانی بوده‌اند که بیشتر نیروی مسلح را داشتند وجنایت‌های بی‌شماری را مرتکب شدند. در فاریاب، فرماندهان جانی‌ای همچون مولوی عطاالله عمری، داملا شعیب، مخدوم عالم و قاری صلاح‌الدین ایوبی بودند که نقش مخرب و ویرانگری را در استان‌های فاریاب، جوزجان و بلخ داشتند. این‌ها در سقوط شمال به دست لشکر غارت‌گر جنوب پیش‌قراول بودند. در استان سرپل نقش چند فرمانده جنایت‌کار گروه طالبان، از جمله مولوی ظریف مظفر از طالبان تاجیک‌ در جنایت‌کاری ید طولا داشتند.
پس از توافق‌نامه دوحه و اشغال کابل توسط گروه طالبان، فرماندهانی که دیروز فریب شعار دینی طالبان پشتون را خورده بودند، به سرنوشت حقارت‌باری مواجه شدند.
مولوی عطاالله عمری، که پس سقوط بلخ فرمانده پایگاه ارتش شده بود، به کابل فراخوانده شد و به حیث رئیس تکنالوژی وزارت دفاع گروه تروریستی طالبان مقرر گردید. بعد ازتلاش‌های زیاد مولوی عبدالسلام حنفی، معاون رییس‌الوزرای گروه طالبان، مولوی عمری بحیث وزیر زراعت و مالداری این گروه تقرر پیدا کرد اما او به صورت اسمی وزیر است و بیشترین صلاحیت‌ها در این وزارت در دست ملا صدر اعظم عثمانی از طالبان پشتون است.
مخدوم عالم ربانی، فرمانده دیگر گروه طالبان در فاریاب به اتهام آدم‌ربایی بتاریخ ۲۶ جدی سال ۱۴۰۰ در استان بلخ توسط ملا فاضل مظلوم‌یار بازداشت گردید و جهت تحقیق بیشتر به ریاست استخبارات این گروه به کابل منتقل شد و ۹۴ روز را در زندان ریاست چهل استخبارات گروه طالبان زندانی بود. پس از بازداشت این فرمانده ارشد ازبیک‌تبار، هواداران او در فاریاب به جاده‌ها ریختند. راهپیمایی‌ها و گردهمایی‌های فاریابی‌های هوادار مخدوم عالم، یک هفته به درازا کشید و سبب تنش‌های جدی میان طالبان پشتون و ازبیک در این استان شد اما منجر به آزادی او از زندان طالبان پشتون نگردید.
فاضل مظلوم‌یار که مخدوم عالم را بازداشت و به زندان فرستاد، از فرماندهان ارشد طالبان در زمان حیات ملا عمر بود و در زمان تسلط طالبان در سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ خورشیدی بر مناطق شمالی کشور، جنایت‌های بی‌شماری انجام داد. مظلوم‌یار در سال ۲۰۰۱ به مارشال عبدالرشید دوستم تسلیم شد و به شدت در برابر قوم ازبیک نفرت دارد. او معاون اول وزارت دفاع گروه طالبان است و دفتر خود را در صدرات( دفتر معاونیت اول ریاست جمهوری) انتخاب کرده است. وی مورد حمایت جدی ملا یعقوب وزیر دفاع گروه طالبان قرار دارد و به دها اسب و گاو شیری را نیز در محوطه صدرات نگاه‌داری می‌کند.
بازداشت مخدوم عالم موجب تشدید اختلافات قومی میان طالبان پشتون و ازبک گردید و این اختلاف‌ها به به حدی بالا گرفت که ملا یعقوب وزیر دفاع گروه طالبان به فاریاب سفر کرد تا راه حلی برای کاهش اختلاف‌ها پیدا کند. مخدوم عالم از زندان رها شد اما برای اینکه از فاریاب دور نگه‌داشته شود، بحیث فرمانده پولیس غزنی تعیین گردید. اما مخالفت طالبان پشتون با او باعث شد تا از فرماندهی پولیس کناره گیری نموده و به فاریاب برود.
صلاح الدین ایوبی، از فرماندهان ارشد و خطرناک دیگر طالبان در فاریاب نیز به سرنوشت مشابه به مخدوم عالم مواجه شد.
ایوبی، در زمان جمهوریت در زندان ریاست امنیت ملی زندانی بود و با ۸۳ تن از اسیران دولت در شهرستان قیصار فاریاب تبادله گردید. وی والی نام نهاد گروه طالبان در فاریاب بود و هم‌زمان‌ فرماندهی حلقه مرکزی کابل، میدان وردک، لوگر، پروان و‌ کاپیسا را به عهده داشت. وی یکی از سه فرمانده ارشد گروه طالبان بود که نخستین بار پس از فرار غنی، وارد ارگ ریاست جمهوری شده بود. او اما هیچ‌گاه مورد اعتماد رهبری گروه تروریستی طالبان قرار نگرفت.
منابع آگاه می‌گویند که ایوبی، پس از سقوط شهرمزار و کابل، به چهره‌های سیاسی و نظامی ازبک‌تبار که در نظام جمهوریت کار می‌کردند و طالبان پشتون برای بازداشت و انتقام‌گیری از آنان لحظه شماری می‌کردند، کمک کرد تا از کابل و مزار بیرون شده و به دست طالبان پشتون نیافتند. به همین دلیل او در نزد طالبان پشتون مورد بی اعتمادی واقع شد.
هم‌چنان منابع آگاه می‌گویند که طالبان پشتون نکاح اجباری صلاح الدین با یک دختر خانم ۲۲ ساله نامزددار را بهانه‌ای برای به دادگاه کشاندن و سپس به انزوا کشاندن و محدود کردن او ساختند. این در حالی است که شمار زیادی از فرماندهان پشتون طالبان در حالی که در فعل زنا و لواطت گیر آمدند(همانند رئیس برق کابل ملا احمد آخوند و برادر حقانی رئیس پاسپورت) اما هیچ‌گاهی مورد بازپرس رهبری گروه طالبان قرار نگرفتند.
در همین حال،‌ مولوی ظریف مظفر که پس از سقوط شمال بدست طالبان، بحیث فرمانده پایگاه ارتش در هرات تعیین گردید، بدلیل مخالفت جدی معاون قول‌اردو، قاری ایوب خالد، هرات را ترک کرد و به زادگاهش سرپل رفت. طبق گفته منابع، مولوی مظفر پس از آن هرات را ترک کرد که طالبان پشتون به دستور معاون قول اردو در موترش ماین جاسازی کردند و پس از آن که مظفر از این امر آگاه شد، هرات را ترک کرد. وی یکسال در بی سرنوشتی بسر برد و تازه در این اواخر در یک ریاست نمایشی در وزارت دفاع گروه تروریستی طالبان کار مقرر شده است.
سرنوشت طالبان بدخشانی با سایر طالبان شمال متفاوت است. بدخشان زادگاه رهبر جمعیت اسلامی و رئیس جمهور فقید استاد ربانی، است. در مقاومت اول، طالبان نتوانستند از شهرستان گلفگان تخار پیش بروند. گرچند شماری در مقاومت اول بنام مولوی عزیز پرچم گروه طالبان بالا کرده بودند، اما به شدت از سوی نیروی‌های مقاومت سرکوب شدند. با این حساب، طالبان بدخشانی با اندیشه‌ها و انگیزه‌های قومی و تباری طالبان پشتون‌تبار، که زیر ساخت فکر و عمل آنان را تشکیل می‌دهد، آشنایی چندان نداشتند. طالبان بدخشان بیشتر ایدولوژیک فکر می‌کردند و به این باور بودند که در نظام طالبانی حسب ادعای رهبران پشتون، مسایل قومی اهمیت ندارد و درجه اهمیت و جایگاه اشخاص در اداره طالبان براساس تقوای دینی و خدمت بیشتر زیر پرچم طالبان تعیین می‌گردد. پس از اشغال کابل توسط گروه طالبان و نقش طالبان بدخشانی در سقوط پنجشیر، برای طالبان بدخشانی چند کرسی نمایشی در نظر گرفته شد. وقتی طالبان بدخشانی با این واقعیت تلخ روبرو شدند که رفتار طالبان را انگیزه‌های قومی تشکیل می‌دهد، شماری از آنان زبان به انتقاد گشوده و از تعصب و عقده‌گشایی طالبان پشتون سخن گفتند. شماری از آنان به شکل مرموز در حملات منسوب به داعش کشته شدند. یکی از آنان ملا نثار احمد، معاون والی بدخشان بود که در یک انفجار کشته شد. به تعقیب آن مولوی صفی‌الله صمیم، از طالبان بدخشانی بود که مدتی به حیث فرمانده پولیس بغلان کار کرد. او از شهرستان یفتل بدخشان بود. وی، در جلسه‌ای از نحوه گزینش ملا فاضل مظلوم‌یار و امیر خان متقی انتقاد کرده و گفته بود:« کسانی‌که عمر شان در پاکستان سپری شده و در جنگ‌ اشتراک نداشتند وزیر شدند و من تاجیک را قومندان امنیه بغلان مقرر کردند که بعد هم بر کنار کردند.» ملا صمیم هنگام اشتراک در فاتحه نثار احمد، معاون والی بدخشان،‌در ماه جوزا ۱۴۰۲ در یک انفجار در شهر فیض‌آباد بدخشان کشته شد.
مولوی نجیب راغی، از راغستان بدخشان، که در در زمان جمهوریت مسوولیت حملات تروریستی طالبان در شهرستان‌های کوهستان و یاوان بدخشان را به عهده داشت. در راغستان معدن طلا کسب موقعیت کرده است. در مدت۱۲ سال، مولوی راغی از کسانی‌که به تاراج معدن طلا می‌پرداختند، ماهانه ۳ میلیون دالراخاذی می‌کرد. گفته می شود که وی روابط نزدیکی با افراد گروه تروریستی انصارالله تاجیکستان دارد. راغی هزینه جنگ با دولت جمهوری را از معدن طلا تامین می کرد. پس از تسلط طالبان بر کشور، ملا راغی به حیث فرمانده پولیس لغمان تعیین گردید. بعد از مدتی او از این سمت برکنار و در کابل در حبس خودخواسته خانگی بسر می‌برد. وی اخیرا به بدخشان رفته است. او در حالی اجازه سفر به زادگاهش را پیدا کرده که اکنون معدن طلای راغستان به برادرزاده ملا برادر واگذار شده و صدها تن از طالبان پشتون از کندهار به این شهرستان انتقال یافته اند.
فصیح الدین فطرت، رئیس ستاد ارتش گروه تروریستی طالبان هم وضعیت مطلوب ندارد. بارها گزارش‌هایی نشر شده حاکی از آنکه آقای فطرت اختیار سفر به بدخشان زادگاه خود را ندارد و برای سفر به این ولایت باید از رهبران پشتون تبار طالبان اجازه نامه دریافت کند. او هیچ صلاحیتی در تعیینات وزارت دفاع ندارد و گفته می شود که غالبن تحت نظارت طالبان پشتون قرار دارد.
مولوی امان‌الدین از دیگر طالبان بدخشانی که تا همین اواخر والی بدخشان بود، هنگامی که در سفر حج به عربستان رفته بود، از مقام ولایت بدخشان برکنار و به حیث والی کندز مقرر شد. ملا هبیت الله قاری ایوب خالد از کندهار را والی این گروه در بدخشان مقرر کرده است.
در استان تخار نیز طالبان غیر پشتون تحت نظارت شدید طالبان پشتون قرار دارند. نخستین والی این گروه در تخار مولوی نورالدین بود. او سه بار فرمان برکناری‌اش از سوی ملا هبیت‌الله را نپذیرفت اما بالاخره با تهدید برکنارش کردند. وی مدتی در کابل بسر می‌برد و زمانی که او بدون اجازه طالبان پشتون به تخار سفر کرد، ریاست استخبارات گروه طالبان به منزلش در شهرستان بهارک تخار یورش بردند و تجهیزات نظامی سبک و‌سنگین و موترهایش را ضبط کردند.
فرمانده دیگر گروه در تخار شخصی به اسم غلام حسین مبارز است که از تاجیک‌های چاه‌آب تخار می‌باشد. وی جنگ‌های خونین و سختی را در برابر نظام جمهوریت رهبری می‌کرد و حدود دو هزار نیروی مسلح داشت که افراد او نقش کلیدی در سقوط تخار داشتند. هزینه جنگ نامبرده نیز از معدن طلای ستمی چاه‌آب تامین می‌شد. وی چندی قبل یکی از فرماندهان جمعیت اسلامی بنام فیض‌الله را نیز ترور کرد. غلام حسین پس از حاکمیت گروه طالبان در چاه آب ماند تا به استخراج معدن ادامه دهد. وی تلاش کرد تا با سراج الدین حقانی، رهبر شبکه تروریستی حقانی رابطه برقرار کند و حلقه پیوند بین آنان خویشاوندان یک خانم سراج الدین حقانی دانسته می شود که از ازبک تباران تخار است. باری پسر سراج الدین حقانی، حنظله حقانی به چاه‌آب به دیدن معدن طلا رفته بود و و پس از آن روابطی میان غلام حسین و حنظله حقانی شکل گرفت که محور آن سود برخاسته از معدن طلا بود. اما بعدتر طالبان کندهاری کنترول معدن طلا را بدست گرفته و با همکاری یک شرکت چینی به تاراج معدن ادامه می‌دهند. غلام حسین مبارز اکنون در بازداشت گروه طالبان است و از کندز به کابل انتقال یافته است. افراد موصوف نیز یکی پی‌دیگر بازداشت می‌شوند.
این است شمه‌ای از سرنوشت طالبان غیر پشتون یا همان طالبان غیر اصلی و درجه دوم که فریب شعارهای دینی طالبان را خورده و سال ها در رکاب این گروه تروریستی علیه مردم خود شمشیر زده و لشکر غارتگر جنوب را بر مردم و معادن و سرمایه‌‌های زیرزمینی خود مسلط ساختند.

نویسنده: داریوش رهگذر

سایر مقالات پیشنهادی پـــــــــورانا

عضویت در خبر نامه پورانا

جهت عضویت در خبر نامه فرم زیر را پر نمایید.