خبرگزاری پورانا به منظور مستندسازی جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت در سرزمین شمالی در ماه اسد/مرداد، سال ۱۳۷۸ فراخوان داد. نوشتههایی که به این مناسبت به پورانا مواصلت میورزد، تا پایان ماه اسد/مرداد به دست نشر سپرده خواهد شد. یادداشتهای منتشر شده در صفحات اجتماعی در پیوند به جنایات اسد خونین نیز گزینش و نشر میگردد. مسوولیت نوشتهها به دوش نویسندگان است.
……………………….
شمالی، خط مقدم جنگ و قربانی آزادیخواهی!
نوار تصویری که در زیر به اشترک گذاشته شده مربوط به ۲۶ سال پیش از امروز (اسد ۱۳۷۸ خورشیدی) است.
طالبان، القاعده و حامیان بیرونیشان با ده ها هزار نیرو از خزان ۱۳۷۵ تا بهار ۱۳۷۸ چندین شکست را در شمالی و ولایات شمال افغانستان متحمل شدند که سه شکست این گروه ها؛ برایشان سنگین وپر تلفات بود که در هر شکست صدها نفر از آنها به دست نیروهای مقاومت اسیر شدند.
طالبان، القاعده، پاکستانیها و سایر گروههای تروریستی (۱) در بهار سال ۱۳۷۸ طرح وسیعی را برنامهریزی کردند تا با مساعد شدن هوا، بار دیگر خطوط جنگ در شمالی را بشکنند و این حوزه بزگ را اشغال کنند.
خط مقدم جبهه مقاومت از دامنههای کوههای شکردره آغاز میشد و به امتداد مناطق میربچهکوت، بابهقچقار، گردنه باریکآب، اطراف میدان هوایی بگرام، بخشهایی از کوه صافی، کوره تگاب تا دره پچهغان موقعیت داشت. مناطق افغانیه نجراب، سولانک، صیاد، بگرام، قلعهنصرو، ماشینآب و قرهباغ جایگاه عقبه و خطوط احتیاطی جنگ را داشتند.
مراکز ولایات پروان و کاپیسا آرام بود و به پناهگاه مردمانی از تقریباً تمام اقوام و ولایات افغانستان میدل شده بودند. شفاخانهها، مکاتب و ادارات محلی فعال بودند و بازارها پر جم و جوش بود. بیروبار بازار چاریکار بهگونهای بود که گویی تمام مردم پایتخت در آنجا زندگی میکنند.
طالبان حملات خود را از اواخر ماه سرطان در سه اسقامت (کوهدامن، باریکآب و تگاب) آغاز کرده بودند، جنگ شدید جریان داشت اما مردم عقب جبهه بدون هراس به زندگی خود ادامه میدادند.
من و محمد داوود ابراهیمی در تاریخ ۵ اسد، پس از سفر چندماهه از ولایات شمال برگشته بودیم و برای دو روز در چاریکار نزد دوستان ماندیم. تراکم جمعیت پروان و کاپیسا برایمان عجیب به نظر میرسید.
طیاره های جتجنگی طالبان پس از هدف قرار دادن مواضع مقاومت، از بالای شهر چاریکار میگذشتند و گاهی بر مناطقی چون جبلالسراج، گلبهار و بخشهایی از کاپیسا نیز انداخت می کردند.
رفتوآمد و اکمالات خط شمالی همه روزه از پروان صورت میگرفت و مردم از وقایع جنگ مطلع میبودند و برای پیروزی نیروهای مقاومت دعا میکردند.
بعد از چند روز حملات شدید ، ثقیله، پیاده و هوایی؛ نیروهای طالبان از کوهای غوربند وارد اتفاعات استرغچ و سنجددره شدند و نیروهای مقاومت اقدام به عقبنشینی کردند که نظامیان مقاومت کمتر آسیب دیدند اما آسیب های شدید بر مردم ملکی وارد شد.
شمار زیادی از مردم ملکی در سه روز پایانی جنگ، از مناطق کوهدامن، پروان و کاپیسا به سمت پنجشیر و اندراب مهاجرت کردند.
عدهای اندک نیز، پس از عبور طالبان، به سوی کابل رفتند، اما خانوادههایی که توانایی رفتن نداشتند، با انواع ظلم و بدرفتاری طالبان و تروریستان مواجه شدند.
در کمتر از یک هفته، شهید احمدشاه مسعود تجدید آرایش نیرو کرد و با سران و فرماندهان مقاومت جلساتی برگزار کرده به حملهای مجدد اقدام کرد که در کمتر از نیم روز، نیروهای طالبان شکست مرگبار را متحمل شدند و به قول مسعود شهید: «ماشین جنگی شان از هم پاشید».
پیش از نماز صبح عملیات آغاز شد و تا قبل از طلوع آفتاب، مناطق گلبهار، جبلالسراج، سیدخیل، کوهبندها، فابریکه نساجی، جمالآغه، دهبالی، صیاد، شوخی، سولانک و برخی مناطق دیگر آزاد شد. تا چاشت همان روز نیروهای مقاومت تا دامنه های پایان استرغچ، لنگی خیل ، ماشینآب قره باغ، جارچی، پیتاوه، قلعهنصرو، باریک آب، میدان هوایی بگرام، بخشهایی از کوه صافی و کوره تگاب را نیز آزاد کردند. (۲)
سرعت عمل و حرکت نیروها ی مقاومت بدون وسایط نقلیه از دهنه گلبهار تا قرهباغ، بگرام و سایر مناطق یادشده در نصف روز، خارقالعاده و فراتر از تصور است؛ اما این یک حقیقت تاریخی است که با نیروی عشق، ایمان و آزادیخواهی مردم این سرزمین انجام شد. (۳)
متجاوزین صدها کشته ،دهها واسطه زرهی و مقدار زیادی اسلحه را از خود بجا گذاشتند و صدها تن آنها اسیر شد.(۴)
اقدامات جنایتکارانه طالبان و تروریستان همدستشان در مناطق آزادنشده، فاجعهبار بود و مصادیق انکارناپذیر جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت میباشد . مانند تخریب و سوزاندن خانهها و تاکستانها، منهدم کردن باغ ها،کاریزها و منابع آبی، کشتار مردم بیگناه و کوچ اجباری آنها به کمپهای سوزان ولسوالی سرشاهی ولایت ننگرهار.
طالبان تا سال ۱۳۸۰ در مناطق آزادنشده شمالی، به هیچ موجود زندهای رحم نکردند و شبیه ویرانی های لشکرمغول؛آبادی هارا تخریب کردند و سیاست زمین سوخته را عملی کردند که حتی شناسایی و تفکیک قریههای کوهدامن از دوسرکه بگرام تا کاریزمیر دشوار شده بود.
مستندسازی و روایتپردازی جنایات متجاوزین، مستند سازی فداکاریها و قربانیهای مردم، و نیز کالبدشکافی علل و دلایل فروگذاشت آنها نیازمند کارهای تخصصی و مداوم میباشد.
روح شهدای آزادی شادباد، و مبارزانی که در این جنگهای دینی-میهنی رشادت و مردانگی نشان دادند، سرافراز و سربلند باشند!
پ.ن:
۱-بیش از بیست گروه تروریستی از کشورهای عربی، آسیای میانه، آفریقا و آسیای جنوبی، همراه با نیروهای نظامی پاکستان، در کنار طالبان میجنگیدند که مدارک و مستندات آن موجود است.
۲-اگر در ذکر تاریخ و نام مناطق اشتباهی صورت گرفته باشد، از دوستان صاحبصلاحیت تقاضا میشود آن را تصحیح فرمایند.
۳-از آنجا که اکثریت وسایط نقلیه نیروهای مقاومت به داخل پنجشیر منتقل شده بود و راه ورودی پنجشیر نیز انفجار داده شده بود، حمله مجدد عمدتاً با پای پیاده و بدون وسایط انجام شد. هرچند شماری از فرماندهان از وسایط زرهی غنیمتگرفتهشده طالبان استفاده کردند، اما تعدادشان اندک بود.
پیمودن مسیر دهنه پنجشیر تا قرهباغ، بگرام و مناطق مشابه، در گرمای تابستان، با حمل سلاح و مهمات ودر حالت نبرد با دشمن تا دندان مسلح، کار بسیار دشواری بود که توسط مردم شجاع انجام شد.
۴-گفته میشود که شمار تلفات جانی طالبان و همدستان آنها به حدود سه هزار کشته رسیده بود. تصاویر ویدیویی از اسیران خارجی در میان طالبان وجود دارد که در گزارشهای مستندسازان نیز منتشر شده است.
………………………………..
نویسنده: مولانا محمد عبدالله، عضو پیشین کمسیون انتخابات و عضو ارشد فعلی جبهه مقاومت ملی
برگرفته شده از: صفحه فیسبوک مولانا عبدالله