دو روز پیش منابعی از درون طالبان از راهاندازی یک عملیات ضد داعش در نزدیکی میدان هوایی کابل خبر دادند.
فردای آن روز، سخنگوی طالبان مدعی شد که در این عملیات دو عضو داعش کشته شده و از مخفیگاه آنان مقداری اسلحه، جلیقه انتحاری و پول نقد بدست آمده است.
سارا آدامز، مامور پیشین سازمان اطلاعات مرکزی امریکا-سیا، گفت که طالبان«عملیات ضد داعش» را صحنهسازی کرده و در واقع به یک قرارگاه خود شان در غرب میدان هوایی کابل حمله کردهاند.
سارا آدامز، افزود که در زمان ماموریتش در افغانستان از این قرارگاه اطلاعات زیادی جمعآوری کرده و از آن محله شناخت کافی دارد. او گفت که طالبان با فرماندهان داعش در این مخفیگاه دیدار کردند و بر روی«ما» خندیدند.
در واقع هدف اصلی سارا آدامز این بود که مبارزه طالبان با داعش ساختگی و جعلی است و به هدف جلب حمایت کشورهایی صورت میگیرد که از حضور داعش در افغانستان نگران هستند.
اما امروز رسانهها به نقل از جنرال مایکل کوریلا، فرمانده کل ستاد فرماندهی مرکزی امریکا-سنتکام، گزارش دادند که گفته طالبان با همکاری پاکستان دهها عضو شاخه خراسان گروه داعش را کشتهاند.
طبق گزارشها، کوریلا روز چهارشنبه، ۲۱ جوزا/خرداد، طی یک سخنرانی گفته که داعش خراسان در ماههای اخیر ضربات سنگینی متحمل شده است و جنگجویان این گروه به مناطق مرزی افغانستان و پاکستان عقبنشینی کردهاند.
اکنون سوال این است که در مورد مبارزه طالبان با داعش کدام یک از دو شخص یاد شده حرف درست و دقیق را میزنند؟
آیا داعش در افغانستان براستی حضور دارد؟ آیا طالبان با داعش براستی مبارزه میکنند؟ با توجه به پیچیدهگی پدیده تروریزم و مبارزه با آن، پیدا کردن پاسخ به این پرسشها ساده نیست. باور غالب این است که اطلاعات دقیق در این زمینه در دست سازمانهای استخباراتی است.
اظهارات مقامهای امریکایی در باره مبارزه طالبان با داعش همیشه متناقض بوده است. گاه گاهی مقامهای وزارت دفاع امریکا گفتهاند که طالبان در مبارزه با داعش قابل اعتماد نیستند. این بدان معناست که طالبان ارادهای به مبارزه با داعش ندارند. البته در باره توانایی طالبان در مبارزه با داعش نیز شک وتردید زیاد وجود دارد.
آگاهان به این باوراند که مقامهای رسمی امنیتی امریکا، اظهارات خود در باره مبارزه با گروههای تروریستی را همواره با مصالح و دساتیر سیاسی همآهنگ میسازند و این به این معنا است که این اظهارات نمیتواند قابل اعتماد باشد. به باور بسیاری از آگاهان، داعش در یک معنا همان نیروی نیابتی نامریی امریکا برای حفظ نفوذ و سلطه بر بخشهایی از خاورمیانه، جنوب آسیا و آسیای مرکزی است. به همین دلیل، گاهی مقامهای امنیتی از آن به عنوان تهدید واقعی یاد میکنند و گاهی اظهارات آنان در انکار از حضور فزیکی داعش است.
تا حدود زیادی، سازمان اطلاعاتی امریکا نیز اظهارات متناقض در باره داعش و چگونگی مبارزه با آن نشر کرده است. اما سارا آدامز یک مامور بازنشسته سازمان سیاه است و برخی از مواقع او اظهاراتی داشته که خلاف اظهارات مقامهای رسمی و فعال در دولت امریکا بوده است. با توجه به این نکته، میتوان گفت که در از اظهارات کوریلا و سارا در باره ادعای طالبان در مبارزه با داعش، میتوان اظهارات سارا را معتمدتر دانست.
اگر اظهارات طالبان در باره داعش ملاک داوری باشد، آنان نیز در باره داعش متناقض حرف میزنند. گاهی طالبان به صورت مطلق حضور داعش را انکار میکنند و میگویند که در اوایل برگشت این گروه به قدرت، داعش به صورت محدود در افغانستان حضور داشت که البته در نتیجه مبارزه طالبان از بین رفت. اما گاهی طالبان خود شان حملاتی را به داعش نسبت میدهند یا مدعی میشوند که در فلان نقطه با داعش درگیری شده و عملیات راهاندازی کردهاند.
ناظران میگویند که طالبان خود به لحاظ ماهوی یک گروه استخباراتی هستند و سازمانهای استخباراتی قدرتمند در میان این گروه نفوذ زیاد دارد و به همین دلیل اظهارات این گروه در باره داعش و سایر گروههای تروریستی یکدست و قابل اعتماد نیست.
با این حال، با اعتقاد ناظران بسترها و زمینههای رشد و تقویت داعش در افغانستان وجود دارد. تشدید اختلافات میان مقامهای ارشد طالبان، تشدید سیاستهای قومی طالبان و روا داشتن تبعیض سیستماتیک در برابر طالبان غیرپشتون، تهدیدهای جانی جدی که طالبان به نیروهای امنیتی پیشین ایجاد کردهاند، نارضایتی گسترده مردم از عملکرد طالبان، رفتارهای تبعیضآمیز قومی طالبان با مردم و اقوام غیرپشتون، کشمکش میان قدرتهای بزرگ جهانی و منطقهای در افغانستان، و فقر و بیکاری گسترده و بی پیشینه، میتواند به عنوان دلایل و انگیزههای تقویت صفوف داعش در افغانستان در نظر گرفته شود.